یاقوش

جای خوبی است برای سردادن

یاقوش

جای خوبی است برای سردادن

امیدوارم حال خوبی باشد اینجا بودن

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
  • ۹۵/۰۶/۰۶
    ...
محبوب ترین مطالب
نویسندگان

۱۴ مطلب با موضوع «دلم گفت» ثبت شده است

بارن باریده بودهوارنده ی زنده وتب دود مرا ذوق میداد...


میان انگشتانم آتش زدم هواسم بود که نلغزد تادامن قرمز شبهای قشنگ را سیاه کند...


هرچه روشنتر میشدجان ازکفش میرفت ودر انتهای این بازی .خاکسترگله ای بزرگ داشت ...


باصدای پیرش گفت بس است این همه زن وسیگارو نفس...بس است

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۹ مرداد ۹۵ ، ۰۸:۴۶
صدر

بوی کباب گوزن /صدای پای کوبی دختران وپسران و مرد آوازه خان که رنگ شراب را در چشمان یک پسر نو نقاشی میکندو طعم تند عشق بازی را در


جوانه ی احساس آن پسرتزریق میکند...


در آن لحظه دهکده ی خاکستری برای او می میرد وزمزمه ای داغ در وجودش سراییده میشود...


چشمان آبیش پی گلی میگردد.........................

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۹۵ ، ۱۰:۲۶
صدر

من باتو ومریم هایت سیراب بودم  من با ساز تو می رقصیدم و در سخت ترین نقطه ی زمان به لمس تو می اندیشیدم...

منوعاطفه ام بردگی نگاهت را میکردیم وبه وعدگاهمان فتح باغ گیلاس پرواز میکردیم...

من ازجنون چیدنت مشت پرم راپاشیدم واما تو!!!!!!!!!!!!!!!!!!

پاهای کهنه عشقت در مرداب فرو رفته وبه گمانت فانوس بدست به سمت بهشت قدم برمیداری ...

ودر این تیرگی محض شیهه ی اسبی تورا میترساند ودر این ترس هجوم اندوه بار مریمی فلبت را تسخیر میکند...یک مجنون نمای بی قلب

توروحم رابه عمیق ترین چاله ی قرن سوق دادی وعجیب است که هنوز میخندی...

این خنده ی تو تاوان ابلهانه ترین تشویش عمرم همان حماقت کودکانه ی من است ...

شرم ومردانگی قدیم رسم خوبی بود....

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۹۵ ، ۰۷:۵۴
صدر

گاهی نمیدانید بغض چه جانی ازم میبرد چه دلی ازمن میدرد آنقدر ازاین بغض ها درمن زنده به گور شده است که حساب ندارد


اوایل این بغض ها برای عزیزانم بود که مرا به غربت فرستادن ...


بعدها برای تمام تنهایی ها یم بود ...


بعدها برای کسانی که باعث بدنیا آمدنشان بودم ...


بعدها برای سرزمینم وکسانی که دراین سرزمینم بی صدا می میرند ...


بغض با انسان بدنیا میاید وبا انسان می میرد با اینکه گاهی چرکم میکند ولی دوسش دارم

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۹۵ ، ۲۳:۲۵
صدر