یاقوش

جای خوبی است برای سردادن

یاقوش

جای خوبی است برای سردادن

امیدوارم حال خوبی باشد اینجا بودن

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
  • ۹۵/۰۶/۰۶
    ...
محبوب ترین مطالب
نویسندگان

خدا

سه شنبه, ۲۶ مرداد ۱۳۹۵، ۱۲:۵۲ ب.ظ

خدا کوله بارش را بست ورفت


میان برگهای انگور برای روز محشر سوغات چید و رفت واز من هیچ چیزی در کوله بارش نگذاشت


دستان همه پر بود از یاقوت یشم زمرد ...و در دستان من سنگی سیاه در خواب بود ...


کسی پیش امد با محاسنی سفید ... صدایش پیر بود ولی شیرین بود گفت


تو که سجاده بدست انتظار پیچیدن صدای تکبیر از سینه ی گلدسته ها می کشیدی با چه بهانه ای بندگی را رها کردی ؟؟؟


دامنم پراز هق هق خیس بود وتمام دست وپایم حال زاری داشت وشانه ای که می لرزید .......


دستی شانه ی لرزانم را گرم کرد ودر گوشم خواند باز آی که آمدنت لحظه ی لبخند من وتوست........................


خدایا باز آمده ام .................

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۵/۰۵/۲۶
صدر

نظرات  (۱۱)

خیلی زیبا بود
پاسخ:
مرسی عزیزم
بسیار زیبا بود :)
پاسخ:
ممنون از محبتت خانمی خوش امدی
۲۶ مرداد ۹۵ ، ۱۳:۰۷ حامد عبدالهی
عاشق خداست...
که رسم موندن و پایداری داره
گاهی وقتی این جمله رو توی ذهنم مرور میکنم، حس خدا رو کمی درک میکنم:

"تو بگشا گوش دل، پروردگارت با تو میگوید
به پیش آورد دو دست خالی خود را
بجو ما را
تو خواهی یافت
و عاشق میشوی بر ما و عاشق میشوم بر تو
ز وصل عاشق و معشوق هم، آهسته می گویم
خدایی عالمی دارد"

چقدر خداوند اشتیاق داره که به طرفش بریم...
چقدر داره امیدوارانه میگه "تو خواهی یافت"
یاد خودم میفتم وقتی به محبوبم میگم دوستم دارم
...
پاسخ:
خدا چقدر مشتاق به سمتش بریم و ما همیشه سرگرمیم واقعا آقا حامد عجیب سرگرمیم

خوشحالم کردید
۲۶ مرداد ۹۵ ، ۱۳:۳۶ ♦♦ حسین ♦♦
عالی
پاسخ:
مرسی ممنون دوست خوبم
۲۶ مرداد ۹۵ ، ۱۴:۰۱ سیّد محمّد جعاوله
ان شاءالله حستان همیشه آسمانی
احسنت
پاسخ:
ممنونم بسیار و احسنت به شما.................
۲۶ مرداد ۹۵ ، ۱۷:۰۵ حامد عبدالهی
حس و حال خدا رو درک نمیکردم
تا یه شب موقع دعا
بین نیایش هام که از بی مهری معشوق میگفتم و میگفتم که چرا احوالی ازم نمیپرسه و چرا باهام حرف نمیزنه...
یهو یاد این جمله خدا افتادم:
اگر بندگان گنهکارم بدانند که چقدر مشتاق بازگشت آنان هستم، هر آینه از شدت شوق میمیردند.
از اون لحظه به بعد هر جمله که منسوب به خدا بود رو خوندم، عشق رو توش دیدم.
خدا عاشق ماست و ما معشوقشیم. چقدر دلتنگ ماست که بریم باهاش حرف بزنیم و به جای بی مهری، یکم عاشقانه صداش بزنیم...
واقعا هر وقت یادم میفته شرمنده میشم
پاسخ:
واقعا شرمند ه ایم
۲۶ مرداد ۹۵ ، ۱۸:۱۹ دختر اسمانی
(: چه قشنگ
پاسخ:
چشات قشنگ میبینه
۲۶ مرداد ۹۵ ، ۲۰:۵۶ احسان صادقی یزدان آباد
خیلی قشنگ بود واقعا
افرین برشمادوست ارزشمندم
پاسخ:
شما هم برای من قابل ارزش واحترامید. یاقوش کلمه ی ترکی ومن دیوانه ی ترکیم واینکه همیشه عاشق باران بودم  ودر هر بارشی حس میکنم به کوچم نزدیکتر میشم

تنها چیزی که تو این دنیا آرزومه رسیدن به این کوچ... ویاقوش همیشه نمادی از پاکی و نجابت بوده
۲۶ مرداد ۹۵ ، ۲۱:۱۰ رادیو عاشقی
تمام پست هاتون به دل میشینه
موفق و سر زنده باشى دوست عزیز
پاسخ:
مرسی عزیزم شرمندم میکنید
+++
++
+
خیـــــلی حس زیباییه دوباره برگردی ب اغوش خدا
پاسخ:
واقعا حس زیبایی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی